این عنوان انیمیشن جدیدیه که اینروزا به تماشای چند باره اون مشغولیم!!!بطوریکه تک تک دیالوگهای اونو حفظم!!!انصافا هم انیمیشن زیباییه و امیرمهدی عزیزم اونوخیلی دوست داره.دیشب که به آخرای این انیمیشن رسیدیم یه قسمتی بود که دوست ناکی( که مثلا غول هست)واز کودکی باهم بزرگ شدن اونو تنها گذاشت و بعد نوشتن یه نامه بهش گفت که میره به سرزمینهای دور تا مادرشو پیدا کنه.وناکی بسیار ناراحت شد و گریه کرد برای ازدست دادن دوستش....واینجا بود که امیرمهدی به سراغم اومد وگفت مانی بیبین ناکی گِیه میکنه!!!و بغضش ترکید وشروع کرد به گریه کردن و ...بچم کلی احساساتش تحریک شده بود و باکلی مشقت تونستم آرومش کنم.تا موقعی که بخوابه هرچند دقیقه یبار میگفت مانی دیدی ناکی ...