امیرمهدیامیرمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

پسرم دنیای من

این حس قشنگو ، مدیون توهستم

"این حس قشنگو مدیون تو هستم    تو با منی و من از عشق تو مستم دستاتو می گیرم مثل پر پرواز           اون بالا تو ابرا تو پیش منی باز" پسرک......این حس عاشقی....این حس ناب مادرانه را مدیون توام.....بدون تو و عشقی که به تو دارم نمی توانستم آنی باشم که هستم........و برای این عشق و عاشقی همیشه وامدار تو خواهم بود.... و خوب می دانم که اگر همه دارایی های جهان را هم گرد بیاورم نخواهم توانست ذره ای از این وام را باز بپردازم... اگر بعد عمری از بین ما دو نفر یکی به دیگری بدهکار باشد، آن یک نفر من خواهم بود پسرک. پسرم .......من نمی توانم بیشتر از آنی که هستم باشم........اما همه لحظه های بودن را هستم.سعی میکنم در کوچکترین چیزها د...
27 13

فرخنده باد سالروز شکفتنت

سلام پسر نازنینم گفتم برایت بنویسم از آنچه در دل دارم و نمی توانمبگویم.. شاید مجالی نباشد که برایت بگویم ...نمی دانم که اصلا این دلنوشتهروزی چشمهای زیبای تورا زیارت خواهد کرد یا نه.. نمیدانم آن روز ها کجاییو شبها در آغوش کدام یار آرامش را در می یابی و صبح ها با نسیم نفس کدامدوست به پا خواهی خواست ولی مهم اینست که الان شبها را با گرمای آغوش تومی آغازم و صبح ها با صدای نفس تو روز را از سر می گیرم زمانیکه خبر آمدنت را شنیدم شوقی سراسر وجودم را فراگرفت شوقی همراه باترس ... عشقی همراه با وحشت چرا که باید اسباب پذیراییت هرچه سریعتر مهیامیشد ....خیلی دوست داشتم اولین کسی باشم که ترا میبینم ....زمانیکه برای اولین بارنگاهت را به روی م...
10 13

مهربانی

نیمایوشیج در تولد یکسالگی فرزندش نوشت : پسرم یک بهار،یک تابستان،یک پاییز و یک زمستان رادیدی. از این پس همه چیز تکراریست جز مهربانی ... پسرم امروز ، سالروز میلاد توست و من هنوز همچون تمام سالهای گذشته در حیرتم از داشتنت . در کنار تمام داشته هایم ، تنها تو ، دلیل کافی خوشبختی ام هستی .  شیرین من ! نمی دانم به چه زبان ، بابت تمام آنچه که با شکفتنت ارزانی ام کرده ای سپاسگزار باشم . چشمها، گوشها ، زبان و قلبی را که پیش از تو داشته ام ، نه به یاد می اورم و نه می خواهم . با تو دوباره زاده شدم . تو به آن قالب گذشته من ، روح بخشیدی . همین روحی که دیگران به خاطرش مرا " مادر " خطاب می...
10 13

خوشمل پسر

اولین تجربه زیارت آقا پسری توصحن امامزاده حسین پسرامام رضا(ع)هست.مرقدایشون توشهرقزوینه. یه کمی عکس توادامه مطلب هست از تولدش.البته هنوزعکسای آتلیه آماده نشده که به محض تحویل گرفتن حتما میذارمشون . کیک تولد قند عسل پریا جون دختردایی امیرمهدی اینم گل پسر شکمو که داره کیک میخوره.البته با انگشت!!!!!!!!! ...
26 13

مادرانه

درست زمانی که بین همه اگرها وبایدها وچون وچراهامصمم میشوی بنشینی وبر سر سجاده مهرش وازخدا نام مادررا التماس کنی، آن زمان است که خدا نعمتش را...منتش را... بر سرت تمام کند ونام زیبای مادر را برازنده باقی اسمت کند قصه تنهایی روزهای زندگیت تمام میشود.یکی می آید که تو به لطف بودنش بهترین حس ها راتجربه می کنی وبه ضمانتش وام مادرانه میگیری... به همین تسهیل بی بدیل ، خودت به میل خودت ، خودرا ازدفتراولویت ها داوطلبانه خط میزنی و یک نفر را مادرانگی میکنی تا انتهای زندگی... درست مثل مادرت یادم بماندکه همه اینها خستگی دارد...نگرانی دارد...ازخودگذشتگی دارد...این حذف خود ها!!!!!!درخیلی جاهای زندگی سخت است...گاهی درد دارد...یاد...
28 13

لذتی برتر هست؟

لذتی برتر از این نيست كه جوانه ای در درونت بپرورانی و از آنگاه که قدمهای لرزانش را به این دنیا می گذارد فرشته نجاتش شوی و نیازهای کودکانه اش را با دل و جان برآوری و روزی نه چندان دور از آن زمان که شیره جانت را شبانه خسته و ناتوان در دهانش می نهی یا دست و پاهای ظریف و ناتوانش را نوازش می کنی روی دو پاهای کوچکش بایستد و چند قدم تا آغوشت را، با خنده و هیجان گام بردارد و خودش را روی وجودت رها کند؟ گرمای تنش را حس می کنی و تو هم در شادی این گام بزرگش به سوی آینده شریک می شوی... وصف ناپذیر است که زماني به چشمهایم مینگری و با نگاه و لبخندت همراهی مرا می طلبي!   یا وقتی مشغول کارهای روزانه در آغوشت گرفته ام و با تکه ای نان سرگرمت ک...
13 13

به بزرگی تمام عشقهای دنیا

چقدر آرامم پسرکم که توهستی که کنارمی وهمیشه درقلب منی به معصومیت کودکانه ات قسم که بیشتر ازهرمادر دیگری عاشقت هستم دغدغه هرروزمن بودن توست نفس کشیدنت... ایستادنت... خندیدنت... راه رفتنت...     لحظه به لحظه کنارم قدمیکشی وبزرگ میشوی پسرکم عزیزم دستهای کوچکت رامیگیرم تا بلند شوی  راه بروی  وحال دیگرمیدوی... تمام لذت زندگیم همین است. میخواهم آغوشم مادرانه ترین آغوش دنیا باشد برای تو... میخواهم به تویاد بدهم کلمه به کلمه عشق را زندگی را مادربودن شیرین است...آنقدرکه حتی فکرکردن به نوازش صورت پاک ومعصومت مرامیبرد تااوج...   سهم من ازدنیا پسر کوچکی ست به بزرگی تمام عشقهای دنیا...   "یلدامب...
29 13

آرایشگاه!!!!

ما ازاول هفته تصمیم گرفته بودیم که برای عروسی پسرخاله مامی امیرمهدی که جمعه به سلامتی برگزارمیشه ، آقا پسری رو به آرایشگاه ببریم تا کمی موهای ایشون مرتب بشه.که خلاصه دیشب وقت شد ورفتیم.البته من نمیخواستم برم اما به پیشنهاد بابای نی نی من هم رفتم تا از اولین تجربه سلمونی رفتن ایشون بی بهره نمونم!!!!بله واینگونه بود که ما براه افتادیم به سمت آرایشگاه محلمون که خیلی هم نزدیکه البته.ناگفته نمونه که دیشب هم برف میومد والان خیلی بیشتر شده.توی مسیر امیرمهدی برامون شعرمیخوند با همون الفاظ معروف خودش!!!!وخوش وخرم بود.ولی چشمتون روزبد نبینه که وقتی رفتیم داخل حس رفتن به دکتر بهش دست داد وبا ترس همه جا رونگاه کرد وکلی بغض کرد.وبه پیشنهاد آقای سلمونی!!!...
15 13

فرشته زمینی ما

سلام دوستان عزیزم.باید عرض کنم خدمتتون که فرشته خونه ما به لطف خدای مهربون امروز 833 روزه شده فعالتر و شیرین زبون تر از همیشه هست.چند تا شعریاد گرفته ومیخونه.نقاشی رو خیلی دوست داره.شماره آتش نشونی رو میدونه و صلوات روهم اینجوری بلده(الله محمد الله محمد)مثل همیشه با گفتن مانی میما دیوونش میشم وهنوز هم به باباش میگه بادر ازتولدامسالش به اینور هم دیگه پوشک نمیشه.یه لغت نامه داره برای خودش ومترجم سخنان گوهر بار ایشون ، بنده هستم خدا رو صد هزار مرتبه شکر که این فرشته رو نصیبمون کرده و با بودن اون گذشت ایام برامون دلچسب تر شده .دعای همیشگی من وقتی شیرین زبونیاشو میبینم اینه که خدا عنایت کنه به همه. کسایی که دلشون یه فرشته میخواد و خونه ساکتشون من...
23 13